Tag Archives: exhibition 1
نمایش پرترههای سلمان خوشرو در گالری طراحان آزاد
http://ilna.ir/news/news.cfm?id=141384
به گزارش ایلنا، علی مرادخانی(معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، احمد مسجدجامعی(رئیس شورای شهر تهران)، ابوالقاسم خوشرو، مجید ملانوروزی(مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی)، مهدی افضلی(مدیرعامل موسسه توسعه هنرهای معاصر) از بازدید کنندگان این نمایشگاه بودند. همچنین تعدادی از هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی چون محمد خوشرو، عباس مشهدیزاده، رضا هدایت، مجید سبزى، علی ذاکری… در افتتاحیه نمایشگاه سلمان خوشرو حضور داشتند.
علی مرادخانی پس از بازدید ازآثار این هنرمند گفت: من فکر میکنم اتفاقات خوبی در حوزه هنرمندان جوان در حال رخ دادن است. موج فزاینده کیفى و اندیشگى که براى آفرینش هاى هنرى ایران یک هواى تازه است، همین نمایشگاه هم نمونه شاخصى از این اتفاق مبارک است، کارهایی که در این نمایشگاه دیدم از نظر شجاعت در رنگ گذاری برجسته است به ویژه که هنرمند از تکنیک کاردک استفاده کرده که کنترل آن بسیار مشکل است و احتیاج به مهارت دارد. به نظر میرسد تجربیاتی هم که خوشرو جوان در زمینه هنر دیجیتال دارد به او کمک کرده که بتواند اجرای خوبی را در این نمایشگاه ارائه بدهد.
مرادخانى درخصوص حضورش در نمایشگاههای هنرهای تجسمی اظهار کرد: برای من مهم این است که اساسا اتفاقات هنری را ببینم. بودن و حضور داشتن و از نزدیک مشاهده کردن به ما کمک میکند که به یک جمع بندی درست از موضوع دست پیدا کنیم و تا وقتی که این آثار دیده نشدهاند طبیعی است که دقیقا در جریان امور قرار نخواهیم گرفت.
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره بهره برداریهای بیشتر از آثار هنرمندان جوان بیان کرد: براى تحلیل آثار هنرمند جوان نباید عجله کرد، باید با صبر و حوصله دوره کارى آنها را در یک بازه زمانى مورد بررسى قرار داد و سپس با آنها وارد گفتوگو شد، برای مثال ممکن است آقای خوشرو علاقمند باشد که کار بر روی پرتره را ادامه بدهد و در این زمینه تمرکز کند و صاحب یک روش و امضاى خاص شود. مهم این است که هنرمندان جوان در حوزهای که برای تولید هنری انتخاب کردهاند با همه وجود و همت بلند ورود کنند.
مرادخانی در پایان سخنانش گفت: امیدوارم بتوانیم تعامل مناسبی را بین نسلهای مختلف هنرمندان شکل بدهیم. گاهی بین نسلها فاصله و گاهی هم گسستهایی ایجاد میشود و ما باید زمینه ارتباط میان آنها را بیشتر فراهم کنیم. در واقع کار اصلی ما همین امور است
احمد مسجدجامعی نیز پس از بازدید از این نمایشگاه گفت: لکه گذاریها در آثار خوشرو هم باقدرت و هم جسورانه است یعنی هنرمند خیلی به راحتی و با همه وجود رنگ را به کار گرفته که موجب میشود حس اعتماد به نفس او را در کارها ببینیم. حسی هم که او در چشمها و نگاه هر پرتره ایجاد کرده به نظرم در هر کدام از آثار متفاوت و یک جا فیلسوفانه و شاید در جای دیگر خونخوارانه به نظر میآید و گویی هر چشم روایت یک درون است. چهرههایی که در این نمایشگاه میبینیم شباهتی با پازلها و تکه چسبانیها پیدا کرده که شاید بشود گفت به یک هویت متکثر اشاره دارند.
او درباره آثار این هنرمند افزود: آناتومی چهرهها به نظرم فوق العاده است و نشان میدهد او خیلی خوب اندازهها را میشناسد به خصوص که در ابعاد بزرگ اگر این اندازهها کمی به هم بریزند کلیت آناتومی به هم میریزد. تجربه و عقبهای که این هنرمند در عکاسی دارد در هماهنگی با این پرترهها است. با دیدن کارهای این هنرمند حس میکنم که یک نسل دارد خلق میشود و تامل خاصی در پرتره سازیهای او میبینم.
مجید ملانوروزی هم درباره آثار سلمان خوشرو اظهار کرد: خوشرو کارهای خیلی نوآورانهای در زمینه پرتره خلق کرده و با کلی نگری و تاشهایی که با کاردک روی بوم آورده و هارمونی رنگی و نگاه به دیتیلها اکسپرسیون خوبی به آثارش بخشیده است. از ویژگی مهم دیگر هم به ترکیب بندیهای خوب و بیانگری او در این آثار میشود اشاره کرد.
او در ادامه با اشاره به رویکرد فیگوراتیو آثار هنرمندان تجسمی خاطرنشان کرد: موضوعات فیگوراتیو همیشه مورد علاقه هنرمندان هست و در هر دورهای هنرمندان نگاه ویژهای به این موضوع دارند. در این ده سال اخیر که هنرمندان جوان بسیاری در هنرهای تجسمی رشد کردند کارهای بسیار خوبی در زمینه رئال، فیگور، طبیعت بیجان و همین طور آثار مدرن دارند همه شگفت انگیز است و آینده خوبی را نوید میدهد.
سلمان خوشرو، نقاش جوان این پرترهها درباره نخستین نمایشگاه نقاشىهایش گفت: چهار سال پیش بدون گذراندن دورههای آموزشی شروع به کشیدن نقاشی کردم، پرتره دوستانم را کار کردم و ارتباط خاصی با آن برقرار کردم، ۱۵۰ نقاشی پرتره کشیدم و برای اولین نمایشگاه انفرادی نقاشیام بر روی ۱۰ اثر با تکنیک کاردک و رنگهای برجسته که در این نمایشگاه ارائه دادهام متمرکز شدم.
او در مورد انتخاب پرترههایی که به تصویر کشیده،؛ گفت: این افراد از دوستان و آشنایان من هستند، چهره این افراد پتانسیل بیان مفهوم خاصی را داشته و البته تجربیات زندگی این افراد نیز در من تاثیر گذاشته و به من انرژی و شوق داده تا پرتره آنها را به تصویر بکشم.
او اضافه کرد: ابتدا در فضای استودیو با نورپردازی از سوژهها عکاسی حرفهای میشود و از بین عکسها یک عکس را انتخاب میکنم تا آن را به تصویر بکشم.
رزیتا شرف جهان(مدیرگالری طراحان آزاد) درباره آثار سلمان خوشرو بیان کرد: حدودا ۵ سال پیش بود که ۳ نمایشگاه انفرادی عکس سلمان خوشرو در این گالری برگزار شد. به نظرم عکسهایش خیلی خوب بود و نگاه مینی مال، شخصی و منحصر به فردی به محیط شهری داشت. از همان نمونههای اول نشانههای خیلی خوبی در کارش بود و من مشاهده کردم که در فضای خیلی سالمی در آثارش پژوهش میکند و قصد نمایش یا الگوبرداری از جریانهای رایج را هم ندارد.
او در پایان سخنانش در معرفی دیگر ویژگیهای آثار این هنرمند گفت: لطف کارهای سلمان خوشرو در این است که او در کارهایش مسیر شخصیاش را میرود و میفهمد که تجربههایش جنبه مطالعاتی دارد. او یک جریان فردی را در آثارش پیش گرفته و دنباله روی جریان یا موج خاصی در ارائه آثار هنریاش نیست.
سلمان خوشرو متولد ۱۳۶۲ در تهران متولد شد، سالهای ابتدایی تحصیلات خود را در شهر نیویورک سپری و در سال ۱۳۸۳لیسانس خود را در رشته هنر دیجیتال از دانشگاه ملی استرالیا دریافت کرد، او در سه دنیای متفاوت زندگی و پرسههایش در موزههای متروپلیتن و گالری ملی استرالیا تجربیات ارزندهاى برایش ارمغان آورد؛ او ایران را منبع الهام هنرش یافت و سرزمین مادرى را براى سکونت دائمی انتخاب کرده است.
سلمان خوشرو در این نمایشگاه ١٠ فیگور بیانگرا با تکنیک کاردک و رنگهاى برجسته به نمایش مردم مىگذارد که آنها را از میان ١۵٠ فیگورى که آفریده برگزیده است.
نمایشگاه نقاشىهاى سلمان خوشرو تا ٢١ بهمن در گالرى طراحان آزاد واقع در مـیدان فاطـمی، مـیـدان گلها، مــیدان سلمــاس، پـلاک ۵ دایر خواهد بود.
شناخت به واسطهء بازنمایی
دربارهء «نمایشگاه نقاشی سلمان خوشرو»
نوژن کمیلی
در نگاه نخست شاید چنین به نظر برسد که پرتره های سلمان خوشرو آشکارا راجع اند به اشخاصی که نقاش آنها را به عنوان موضوع آثارش برگزیده، تا با به تصویر کشیدن آنها، بخشی از واقعیت پیرامونی خویش را بازبنماید. اما در مواجههء عمیق تر با این پرتره ها، می توان گفت آنها پیش از آنکه دربارهء هر یک از این اشخاص به مثابهء «امر بازنموده» باشند، با خود مقولهء بازنمایی سروکار دارند و در تکاپو برای بازنگریستن امکانات نهفته در بازنمایی به میانجی نقاشی به دست آمده اند. این تلقی به ویژه آن گاه مجال بروز می یابد، که آنها را در مقام یک مجموعه، از حیث روند شکل گیری شان، در نظر بگیریم.
این مجموعه – و البته هر کدام از پرتره های آن به نحوی مستقل و یگانه- در گروی تلاشهای مستمر او برای دریافت امکانات شناخت به میانجی و طی فرآیند بازنمایی به دست آمده است. شناختی دو سویه، که از یک سو ناظر است به شناسایی «عمیق تر» سوژه هایش، که گرچه همگی افرادی هستند که نقاش آنها را پیشاپیش می شناخته است، اما درگیری دائم او برای چگونه بازنمودن آنها در مقام سوژه، او را به سطح و جنس متفاوتی از شناخت این آشنایان می رساند. از سوی دیگر، دقیقاً همین درگیریهای مداوم باعث شده اند که این پرتره ها، به گونه ای درون ماندگار، بدل به عرصه ای برای آزمودن و تجربهء پیگیرانهء پاسخهای گوناگون به پرسشی واحد شوند؛ اینکه، نقاش چگونه می تواند برشهایی از جهان پیرامونی اش را از طریق بیان نقاشانه بشناسد، نه اینکه لزوماً بشناساند.
از همین رو است که در مورد کارهای او (هم) می توان گفت «بیان روند را تعیین می کند»؛ و در این مورد، بیانی نقاشانه که با مفهوم سازی خاص و محنصر به نقاشی پیش می رود. به عبارت دیگر، سلمان خوشرو با ظرافت و مداقه ای وسواس گونه در این مسیر درست گام نهاده است که مفاهیم برسازندهء آثارش نه بدیلی بصری برای «دال» های از جنس زبان باشند، و نه به صرف بازبُرد و ارجاعی استعاری یا نمادین از مابه ازا های جهان خارج تقلیل یابند؛ بلکه اتفاقاً برعکس، به جریان درون گستر و شدت یابنده ای از مفاهیمی نقاشانه بدل شوند، که به معنای واقعی کلمه از جنس لایه لایه های رنگ هستند. این درست همان خصلتی است که پرتره های او با اتکا به آن از ورطهء تصویرسازی- و خوانش آنها به مثابهء تصویرسازی- خلاصی می یابد؛ و همچنین، به ترفندهای تکنیکی متفاوت یا مشابه هر کدام از پرتره ها معنا می بخشد. چرا که، به یک معنا، خوانش ملاحظات سبکی یک اثر سراسر در گروی خوانشی است که از غایت آن اثر به دست می دهیم.
در عین حال، پرتره ها پیوند تنگاتنگی با اشخاصی که به تصویر می کشند دارند، و چه بسا در هم تنیده با زیست اجتماعی-تاریخی مشترک و محنصر به فرد هر کدام نیز باشند. اما چنانکه گفته شد، این پیوند حاصل شناخت (کامل شدهء) نقاش از آنها پیش از آغاز کار بر روی بوم نیست. فرآیند شناسایی تکمیل شوندهء این اشخاص از رهگذر کشیدنشان آنها را جایی درون قلمرو شناختی شخص نقاش قرار می دهد. به بیان دیگر، نقاشیها بیان داوری نقاش دربارهء واقعیت موضوعاتشان نیستند؛ آنها نمایانگر تلاش او برای شناخت این افراد/سوژه ها به منزلهء تکه تکه هایی از «واقعیت برای نقاش» هستند. تکه هایی که او را دربرگرفته بوده اند و آنچه آنها را به هم پیوند زده است، دقیقاً همین گزیده شدنشان برای «به شناخت نقاش درآمدن» بوده است. بدین معنا، شاید نتوان گفت که او پرتره هایش را به پایان می رسانده است؛ لحظهء نهایی کار بر روی هر نقاشی چه بسا لحظه ای بوده است، که او از درگیری مجدانه با یک تکه دست می کشیده تا به سراغ تکهء دیگری برود و آن را با واقعیت برساخته اش پیوند زند.
روی هم رفته و با نظر به شتابزدگی رایج در فضای کنونی تولید هنری، که در آن میل هیستریک به ارائه کردن خود به میانجی ارائه شدن «کارها» منجر به زودارضایی سرگیجه آوری شده است، شکیبایی پیگیرانهء سلمان خوشرو در پیمودن مسیر کاری اش بی تردید قابل توجه و ستودنی است. اما تمایز کار او را نبایستی تنها در تعویق خوددارانهء او و سنجش نسبی کیفیت نمایشگاهش خلاصه کرد. وجه ممیز کار او، و چه بسا ارزش آن، را باید در خصیصهء درون ماندگارتری دید؛ در تعلیق ذاتی روند نقاشیهایش، که رد آن را در ده اثر اخیر به نمایش درآمده آشکارا می توان بازجست. در اینکه او در عین قلمروزدایی از انگاره های سنتی هنر اجتماعی، از طریق برساختن یک تاریخ اجتماعی شخصی، مدام از به سرانجام رساندن این تاریخچه سر باز می زند تا کماکان با دقتی لجوجانه و محاسبه گر به آزمودن و تجربهء شیوه های تازه تر بیان شخصی اش ادامه دهد. از همین رو، پرکاری او با سری کاری مشتبه نمی شود؛ و باز به همین دلیل، این مجموعه، برای او، از راجع شدن به هر مفهوم و حسی بیرون از جهان واقعیتی، که خود «پرتره ها» بر می سازند، بی نیاز گشته است. در نتیجه، او هوشمندانه آن را با همین قلمرو فرامی نامد: پرتره ها یا همان نمایشگاه نقاشی سلمان خوشرو.
By Kamran Khademi for the Exhibition
I have known Salman Khoshroo’s work for almost two years. He has continuously impressed us as an artist struggling for discovery, awareness and consciousness. He is constantly working in that path, getting craftier and finding new insights.
Salman’s work reveals a tumultuous tension between what he sees and what there is. He ambitiously goes farther in creating effects that reveal a flow of intimate sensation of his subject, live and breathing!
He is of course a natural draftsman. But his work reaches deeper than what can be seen.He captures the throbbing soul of his subject with translucent layers of colors and bold strokes of brush and knife. Translucent colors, rough knife strokes to let the refraction of light seduce us to see the invisible, to see the undepictable! He has a vision through clouds of conscious and revelations.
The ethereal dream he has when he is hi with the fever, in that special moment sparks in an arc to the canvas a stream of conscious and leaves in its wake hallucination and daydreaming. His work requires acute awareness and concentration to watch and explore, an interaction rather than observation.
Strikingly intense and agonizingly honest, original and powerful, the urgency of his feelings and sensations is contagious. His enchanted work is going to get validated more and more as he finds exposure.